در آستانه ۱۶ آذرماه روز دانشجو، گزیدهای از بیانات حضرت آیتالله مهدوی کنی رحمهاللهعلیه پدر معنوی دانشجویان دانشگاه امام صادق علیهالسلام خطاب به دانشجویان این دانشگاه را از نظر میگذرانید.
کادرسازی بله، جناح بازی خیر
بعضیها میگویند دانشگاه امام صادق علیه السلام میخواهد کادرسازی کند، اما مسلماً نظر ما کادرسازی به آن معنا که حزبی باشد و به دنبال کسب قدرت و ... خیر، بلکه هدف ما این است که برای جمهوری اسلامی افراد خوب بسازیم، اما این افراد خوب بعداً چه خواهند کرد، این دیگر بسته به همت خود آنها و تقدیر الهی و این که شما در کجا بتوانید خدمت کنید دارد. شما دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام، دانشجویان این مملکت و اسلام هستید. هرجا خدمت بکنید فرقی ندارد. (از کتاب سیاستمدار صادق، ص۱۰۷)
دانشگاه، بسیجی میخواهد که درس هم بخواند
دانشجوی بسیجی برای ما محترم است - در عین حال که بسیجی در خارج از دانشگاه نیز برای ما محترم است -، وی به عنوان بسیجی محترم است زیرا هر چه داریم از همین بسیجیها داریم و اعتقاد بنده همین است ولی بحث ما این است که در دانشگاه، صرف بسیجی بودن کافی نیست. نظر ما این است که دانشگاه بسیجی میخواهد که درس هم بخواند و من مدافع فکر و فرهنگ بسیجی هستم. فکری که خلاف فکر بسیجی باشد را نمیپسندم اما فقط کلمهی بسیجی را بگیرید و بقیه چیزها را رها کنید. من مخلص شما بسیجیها هستم. (از کتاب سیاستمدار صادق، ص۱۱۰)
این گونه که شما درس میخوانید، ملّا نمیشوید!
تربیت غیر از موعظه است. عیب بعضی از شما این است که فرقی بین موعظه و تربیت نمیگذارید. موعظه همین است که من دارم میکنم. خواه از سخنم پند بگیرد و خواه ملال. اما تربیت، مواظبت است. مثل پدر و مادری که فرزند خودشان را مواظبت میکنند، کم کم دستش را میگیرند راه میبرند. همین طور پله پله بالا بیاید، این را تربیت میگویند و این تربیت، مواظبت، سؤال و جواب و دقت میخواهد. چرا رفتی، چرا نرفتی؟ چرا درسخواندی، چرا نخواندی؟ اگر در بعضی از حوزههای علمیه این دقتها نمیشود، الآن آقایان فهمیدهاند اشتباه است. من در مصاحبه با مجله حوزه عرض کردم شما باید آمار بگیرید و بررسی کنید، ببینید با توجه به این آزادی که در این اواخر داده شده نتیجه چه شده است؟ در سابق و زمان ما این طور نبوده است که یک آزادی مطلق باشد و هرکسی خواست به حوزه علمیه بیاید، نه گزینشی و نه انتخابی، نه امتحان درستی، نه دقتی. باید ببینیم درصد بازده حوزههای علمیه نسبت به دانشگاهها چه تفاوتی دارد؟
البته عدد طلبهها کمتر است ولی از همان عدد کم ببینید در سابق چقدر علمای بزرگ داشتیم و حالا نداریم. و من نسبت به آینده روحانیت خیلی میترسم. طلبهها هم زود به سیاسی عقیدتیها و جاهای دیگر میروند و کیفیت درسخواندن رو به کم شدن است. به هر حال باید دید که این بیانضباطی و بیدقتی آیا بازده خوبی دارد یا ندارد. طلبه نیاز به دلسوزی، تربیت، مراقبت و اصلاح دائم دارد. گاهی حتی شما حرفهایی که توهین به من است، مینویسید و من میخوانم که بعضی از نوشتههای شما واقعاً توهین است. نوشتهای که حتی پسری به پدری آن طور صحبت نمیکند. مع ذلک بعضیها را مصلحت نمیبینم بخوانم، بعضیها را هم بلند میخوانم. اینها همهاش به خاطر پدر و فرزندی و دلسوزی و تربیت و اصلاح است. اما معنای پدر و فرزندی این نیست که ما شما را رها کنیم و هیچ دقتی و حضور و غیابی نباشد. الآن میبینیم دانشجویان سالهای اول، آنهایی که درسخوان بودهاند و رفتهاند و واقعاً منصفاند، وقتی دانشگاه میآیند اعم از کسانی که داخل یا خارج هستند، میگویند آن سخت گیریها برای ما مفید بود. برادران از این سخت گیریها ناراحت نشوید، اینها به نفع شماست. البته ما نمیگوییم اشتباه در کار ما نیست، ممکن است باشد، ما ادعای عصمت نداریم ولی اهداف خوبی در نظر داریم. باوجود این سختگیریها، دانشجویان در مقطع لیسانس هم بیرون کار میکنند، درس میدهند و ما اطلاع داریم. زندگی شما را بدان کارها واداشته است ولی بدانید این گونه که شما درس میخوانید، ملّا نمیشوید و آن طور که باید نتیجه بگیرید، نتیجه نمیگیرید. (از کتاب سیاستمدار صادق، صص۱۲۳و۱۲۴)
در جهات علمی، خطی برخورد نکنید
این دانشگاه برای اصول تأسیس شده است و هر دولت اسلامی هم که بیاید باید این دانشگاه را تأیید بکند؛ نمیتواند تأیید نکند، نمیتواند از دانشجویان این دانشگاه استفاده نکند. اگر نکند اشتباه کرده است. البته شما باید دانشجویانی باشید که خطی برخورد نکنید. ما در جهت علمی، خطی برخورد نمیکنیم. شما دانشجو باشید و درس بخوانید و متدین باشید و دنبال حرفهای بیپایهای که هر روز در میآید هم نباشید؛ مثلاً گفته شده است کسانی که به آن طرف رأی دادهاند، اخراج میشوند. این از نسبتهای دروغی است که به ما داده شده است. ما اینها را تحمل میکنیم و مسئلهای هم نیست. آنچه که مورد توجه ماست آن است که شما جوانان متدینی باشید و خوب درس بخوانید و واقعاً اسلام وانقلاب و اصول و ارزشهای انقلاب برای شما اصالت داشته باشد و به دنبال تدبر و تفکر و علم بیشتر و ابتکار و نوآوری باشید. (از کتاب سیاستمدار صادق، ص۱۳۳)
حفظ حریم ها در دانشگاه
ممکن است بعضیها خشک مقدس باشند ولی گاهی اوقات تقدسها با هم فرق میکند. اگر دلیل بر خشک مقدس بودن اینها فقط این است که میگویند ریش نتراشید، امام هم جزو خشک مقدسها بلکه سردستهی آنهاست، زیرا ایشان میفرمودند به احتیاط واجب ریش را نباید بتراشید و بیشتر فقها این فتوا را دادهاند. شما میفرمایید مگر دین به ریش است. برادر عزیز مرتب این چیزها را گفتهایم که بعضی از مسائل، جنبهی «آرم» دارند. در یک حزب یا گروهی که میروید علامت خاصی برای خودشان دارند و طبق روایات علامت مرد مسلمان متعبد و متدین این است که ریشش را نتراشد و خودش را مثل مردان نگاه دارد و صورتش را زنانه درنیاورد، البته بنده نظر یقینی نمیدهم ولی بیشتر فقها فتوا میدهند و امام هم احتیاط واجب میگفتند و الآن بسیاری از فقها، همین فتوا را میدهند ولی بعضی فقها فتوا دادهاند که مکروه است. با توجه به این فتاوی اگر دانشجویی گفت ریشتان را نزنید، بیچاره تقصیری ندارد و طبق نظری که هست عمل میکند، منتهی وی بیشتر احساس مسئولیت میکند و میگوید و کسان دیگر نمیگویند. شما نباید این دانشجو را خشک مقدس بدانید، بالاخره تعبدی در مسائل دینی دارد، یا مثلاً آستین کوتاه پوشیدن در خانه خودتان اشکالی ندارد. برادر عزیز، شما هنوز جوان هستید و باید یک حریمهایی را حفظ کنید، بعضی چیزها را نمیخواهم پرده از آن بردارم. در یک محیطی که همه جوان و مجرّد هستند و از خانوادهها هم دورند، رعایت کردن بعضی از مسائل خوب است.
البته دانشجویان اگر بخواهند تذکر بدهند باید برخوردشان، برخورد بهتری باشد. بعضیها فکر نکنند چون آستین بلند میپوشند، حتماً جزو اولیاءالله هستند، لباس علامت واقعی قلبی نیست، بلکه یک شعار جنبی است و نشان دهندهی این نیست که در قلب شما چه میگذرد، لذا نه لباس بلند دلیل حتمی بر دیانت و تقوی است و نه لباس کوتاه دلیل بر بیدینی شخص است. خیر، ولی علامتی است که انسان در یک جمعی باید اجباراً رعایت کند. گاهی اوقات در بعضی مدارس و دانشگاهها لباسهای واحد میپوشند که چنین مسائلی پیش نیاید. یا مثلاً لباس بسیج و ارتش لباس خاصی است، به خاطر اینکه یک نواخت شده و یکنواختی دلیل این نیست که به کسی خواسته باشند توهین کنند و شما هم توهین تلقی نکنید و ناراحت نشوید و کینهها را کنار بگذارید. (از کتاب سیاستمدار صادق، ص۱۴۵)
چند توصیه پدرانه
نکته اول: اینکه گوش خود را به کسانی که در زندگی جز سرودن آیههای یأس و ناامید ساختن افراد، هنر دیگری ندارند، نسپارید و تحت تأثیر تلقینات چنین افرادی قرار نگیرید. با نهایت جدیت درس بخوانید و با پشتکار و تکیه بر رحمت واسعه الهی، آیندهساز زندگی خود و جامعه فردایتان باشید. نکته دوم: از اوقات و امکاناتتان حداکثر بهرهبرداری را کنید و این امر مهم ممکن نیست مگر با داشتن یک برنامه منظم و دقیق. نکته سوم: از نماز اول وقت غفلت نورزید و حتی الامکان نمازهایتان را با جماعت بخوانید. نماز را بر هر کاری مقدم بدارید که این از دستورات و تأکیدات اولیای الهی است. نکته چهارم: در کنار فراگیری دروس، ملتزم به تحقیق باشید. بدون تحقیق و مراجعه به منابع هر علمی، هرگز از خود راضی نشوید. پایههای علمی خود را با تحقیق پیریزی نمایید و از اساتید خود منابع تحقیق هر درس را بخواهید. به امید توفیق روزافزون همه شما عزیزان. (مجله پیام صادق، شماره ۲۵، مهر و آبان ۱۳۷۸، صص۱۸-۱۶)

آیا علومی که یاد میگیری «لله» است؟
باید توجه داشته باشیم، چیزهایی که ما یاد میگیریم، همگی وسیله و ابزاری است برای ما؛ حتی علوم دینی فقه و اصول و غیره همه جنبه ابزاری دارد. منتهی بعضی ابزار، نزدیکتر به هدف هستند. آنچه که ما را به هدف نزدیک میکند این است که «أن تقوموا لله» باشد. اگر «لله» شد، علم طب و علم فقه هر دو الهی میشوند، ولی اگر «لله» نشد، هیچ کدام الهی نمیشوند. مهم این است که هدف را چه قرار بدهیم. آیا به ارزشهای اصلی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله به خاطر آنها مبعوث شده، توجه داریم یا خیر؟ شما ممکن است در ظاهر دانشجوی دانشگاه امام صادق علیه السلام باشید ولی واقعاً دانشجو نباشید و به عکس، ممکن است کسی در جای دیگری درس بخواند که در حقیقت او، دانشجوی دانشگاه امام صادق علیه السلام باشد. معیار، واقعیت است که آیا علومی که یاد میگیری «لله» است یا خیر؟ آیا فکر و تفکر شما بدان سو هست که چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله آمده است. «ما بصاحبکم من جنّه» به قول قرآن دیوانه نبوده، بلکه برای هدایت شما آمده است. (مجله پیام صادق، شماره ۱۳-۱۲، مرداد-آبان ۱۳۷۶، صص ۶-۴)
اتمام حجت پدر با فرزند
آنچه که من عرض میکنم، به عنوان اتمام حجت یک پدری است با فرزندان روحانیاش که شما فرزندان عزیز ما هستید و این مرکزی که الآن میبینید [سالن تربیت بدنی] سالها مرکز درس اخلاق ما بوده، حالا شده مرکز ورزش و ... فرق نمیکند. اینجا فضا، فضای روحانی است. مسلماً آجرها و در و دیوار، شهادت میدهند که ما با هم عهد و پیمان داشتیم. «هل أنت علی العهد الذی فارقتنا علیه» آیا بر سر آن عهدی که اینجا بستید، ماندید؟ قبل از اینکه برایتان قبر بگذارند و بگویند «یا عبدالله هل أنت علی العهد الذی فارقتنا علیه» آیا عهدی که با ما داشتی، روی همان عهد باقی ماندهای؟ حالا کلاه خودمان را قاضی بکنیم «هل نحن علی ماعاهدنا علیه» آیا بر آن چیزی که ما با هم معاهده کردیم، هستیم یا نیستیم؟ مسئله این است که هدف نهایی را فراموش نکنیم و خلاصه عمل زدگی، زندگی زدگی، سیاست زدگی، پول زدگی، دنیا زدگی، زن و بچه زدگی و اینها ما را از آنچه داشتیم جدا نکند. (مجله پیام صادق، شمارههای ۱۹-۱۸، مرداد – آبان ۱۳۷۷، صص ۹-۷)
ما فارغ التحصیل نداریم!
من از این آیه شریفه ۱۲۲ سوره مبارکه توبه، دوتا نکته میفهمم. یک نکته این است که کسانی که در دین تفقه میکنند، همیشه باید با مراکز دینی و علمی ارتباط داشته باشند. بروند و برگردند، نه اینکه رفتی و آمدی و درس خواندی، دیگر تمام شد. ما فارغ التحصیل نداریم. مگر کسی از تحصیل فارغ میشود؟ علم در حال تغییر و تحول است. مگر میشود آدم چیزی که سی سال قبل خوانده به همان بسنده بکند؟ بنابراین انسان باید همیشه در حال تماس با مراکز علمی و استادان و کتابها و نظریات جدید باشد، نه اینکه بگوییم ما درس خواندیم و دکتر شدیم و فرانسه رفتیم و آلمان رفتیم و تهران و ... دیگر خیلی ملا شدیم، نه! خیلی به خودتان باد نکنید. ملایی، نسبی است. شما نباید این مرکز را فراموش کنید. با استادانتان و دوستانتان همه بیایید و تبادل معلومات کنید. ممکن است شما چیزهایی بدانید که ما ندانیم و ما چیزهایی را بدانیم و شما ندانید. نکته دوم این است که انسان باید مانند طبیب، دواها و مرهمها را به دستش بگیرد و این طرف و آن طرف ببرد و هر بیماری را که پیدا کرد، معالجهاش بکند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام میفرماید اصلاً طبیب باید به سوی بیمارها حرکت بکند. شما حتماً نباید منتظر باشید که مردم بیایند دنبال شما بلکه شما دنبال مردم بروید. شما باید به شهر خود بروید. فراموش نکنید که شما فرزند آن شهر هستید. شهر خودتان را فراموش نکنید. همشهریهای شما بر شما حق دارند. شما باید بروید سری هم به آنها بزنید، یک کاری هم برای آنها بکنید «و لینذروا قومهم اذا رجعوا إلیهم». (مجله پیام صادق، شمارههای ۱۹-۱۸، مرداد – آبان ۱۳۷۷، صص ۹-۷)
شما باید این دانشگاه را حفظ بکنید
برادرها! ما از اول هم که این دانشگاه را تأسیس کردیم، برای یک هدفهای بسیار عالی بود و کمی به آن هدفها رسیدیم و تا کاملاً برسیم، خیلی راه است. همیشه هم من میگفتم، هدفهایی که ما داریم باید به وسیله شماها پیاده شود. شما بیایید این دانشگاه را خودتان اداره کنید. الآن یک عدهای آمدهاند. هرکس که بهتر میتواند با اهداف ما کار کند، بیاید. ما دست از هدفهایمان برنمیداریم. کیفیت رسیدن به هدف را تغییر بدهید. این مهم نیست. اصول را حفظ بکنید، روبنا را تغییر بدهید. هدف تغییر نمیکند. شما بیاید کمک بکنید. شما باید این دانشگاه را حفظ بکنید، آنهایی که به این هدفها اعتقاد ندارند و آنهایی که فقه را مسخره میکنند و آنهایی که عربی را مسخره میکنند، اینها نباید بیایند در این دانشگاه و استاد شوند. شماها که اعتقاد دارید بیایید کمک بکنید. البته باید یک مقداری قناعت هم داشته باشید. ممکن است شما جاهای دیگر خیلی پول فراوان هم بگیرید البته بدانید که یک روزی هم میرسد که پول دیگر به درد نمیخورد. «یوم لاینفع مال و لابنون الا من أتی الله بقلب سلیم». چه با خوشیهای فراوان و چه بی خوشیهای فراوان، آنچه باقی میماند قلب سلیم است و ان شاء الله امیدوارم که همه ما با قلب سلیم خداوند را ملاقات بکنیم و راهی را که انتخاب کردهایم ادامه بدهیم و ان شاء الله خدا را ملاقات کنیم تا آن طوری که فرمود: «وجوه یومئذ ناضره إلی ربها ناظر» به خدا نگاه کنیم و خوشحال باشیم. (مجله پیام صادق، شمارههای ۱۹-۱۸، مرداد – آبان ۱۳۷۷، صص ۹-۷)
تعطیلی بی تعطیلی!
من اشاره میکنم که در دانشگاهها غیبت از کلاس تا سه شانزدهم [سه هفته از شانزده هفته آموزشی] مجاز است. قبلاً در اوایل کار دانشگاه امام صادق علیهالسلام فقط یک هجدهم مجاز بود - آن هم مشروط به شرایطی - و در آن موقع ۱۸ هفته کلاس تشکیل میشد. ما به وقت اهمیت میدادیم و تعطیلی را خیلی نمیپسندیدیم اما دانشجویان معترض شدند که تعطیلات ما کم است و ما هم تسلیم شدیم و نظام فعلی اجرا شد. باید توجه داشت که در تعالیم مذهبی فقط روز عاشورا تعطیل اعلام شده است و حتی در مورد روز رحلت حضرت خاتم الانبیاءصلی الله علیه و آله هیچ حدیثی نمیتوانید پیدا کنید که گفته باشد کار نکنید. در مورد روز شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام هم چنین حدیثی نداریم. تعطیلی عاشورا هم به معنای اینکه کسب و کار نباشد است نه اینکه هیچ کاری نکنیم. حتی در مورد جمعه هم بحث تعطیلی مطرح نیست که میفرماید: «فإذا قُضیت الصلاه فانتشروا فی الأرض و ابتغوا من فضل الله»؛ پس هنگامی که نماز پایان گرفت، در زمین پراکنده شوید و از فضل خدا بطلبید. نماز جمعه را که خواندید در زمین منتشر شوید یعنی دنبال کار بروید. بعضیها میگویند منظور از «و ابتغوا من فضل الله» این است که دعا کنید ولی مفهوم آیه این است که از خطیب جمعه استفاده کردیم و نماز خواندیم و دعا هم کردیم. حالا وقت کار است.
ما به دانشجویان گفتیم حالا که قانون دانشگاه این است که دانشجو میتواند سه هفته از شانزده هفته در کلاس حاضر نشود، باید توجه داشته باشید کسانی که این قانون را وضع کردهاند فلسفهای از آن مدنظرشان بوده است. ممکن است برای دانشجو مسائلی پیش بیاید؛ مثلاً خدای نکرده تصادف کند؛ بیمار شود یا نزدیکانش مسائلی داشته باشند. این تعطیلی برای کارهای ضروری است که پیش میآید نه اینکه مثلاً اگر از کلاس غیبت نکرده بودید، در هفته آخر ترم بگویید باید حقمان را بگیریم و نباید سر کلاس برویم. من وقتی به طلبههای مروی این قانون را گفتم، تعجب کردند که شما غیر از تعطیلات رسمی سه هفته هم تعطیل میکنید؟ عرض کردم که مقصودی از این قانون بوده که بد تفسیر شده است. اگر الحمد لله این حوادث پیش نیامد، باید در کلاس حضور پیدا کنید. (مجله پیام صادق، شماره ۷۲، فروردین-اردیبهشت ۱۳۸۹،صص ۳-۲)
باید به خانوادهتان هم برسید
بزرگان و علمای دینی ما در نجف، زمانی که نه کولری بوده، نه آب خنکی بوده به سردابهای سِن میرفتند که سردابهایی سه طبقه بودند و پایینترینش از همه خنکتر بود. حضرت امام خمینی رحمت الله علیه، ۱۴ سال در نجف اشرف بودند و در گرمای شدید تابستان، درس میگفتند و تعطیل نمیکردند. علمای موفق مذهبی و غیر مذهبی از تمام اوقات خودشان خوب استفاده کردهاند. کسانی که میخواهند عالم بشوند، این طور باید عمل کنند. البته وقتی میگوییم شما باید اوقات خود را تنظیم کنید، معنایش این نیست که به خانواده خودتان نرسید یا صله ارحام نکنید. کسانی که ازدواج کردهاند باید بدانند که همسرشان هم حقی دارد و آرزوهایی دارد. باید به خانوادهتان هم برسید. کاری نکنید که بگویند دانشجویان دانشگاه امام صادق علیهالسلام همیشه سرشان به کتاب و روزنامه و تلویزیون گرم است و به خانواده نمیرسند. (مجله پیام صادق، شماره ۷۲، فروردین-اردیبهشت ۱۳۸۹،صص ۳-۲)
عمل صالح دانشجو چیست؟
عمل صالح بالاتر از حسن است. عمل صالح یعنی کاری که زیبنده و متناسب باشد. عمل صالح یک دانشجو با کاسب یا استاد فرق میکند. عمل صالح پولدار هم با کسی که پولش کم است فرق میکند. مثلاً اگر دانشجو به جای درس خواندن برود نماز مستحبی بخواند یا قرآن حفظ کند، کسی نمیتواند بگوید این کار بد است ولی در وقتی که باید در کلاس درس حاضر شود، آن کارها عمل صالح نیست. اگر یک آدم ثروتمندی موقعی که برای امر خیری پول جمع میکنند، مبلغ کمی بدهد، کار خوبی انجام داده ولی صلاحیت این شخص این نیست. قرآن روی عمل صالح تکیه میکند. (مجله پیام صادق، شماره ۷۲، فروردین-اردیبهشت ۱۳۸۹،صص ۳-۲)
تنظیم اوقات شبانه روز
اصلاً یکی از دلایل ما برای اثبات توحید خداوند، نظم عالم است. ما هم در این عالم وجود، باید در همهی کارها منظم باشیم. به خصوص در کارهای علمی و دانشگاهی که باید ما برای دیگران الگو باشیم و از ما یاد بگیرند. بنابراین شما دانشجویان جدید الورود دانشگاه امام صادق علیهالسلام، ساعات درس، ساعات مطالعه، ساعات استراحت، ساعات نماز و ساعات غذا، همهی اینها را منظم کنید. اگر بخواهید در زندگی موفق باشید، باید اوقاتتان را برای کارهایی که لازم است انجام بدهید، تقسیم کنید. در روایات آمده است که اوقات زندگانی شبانه روز خود را چهار قسمت کنید؛ قسمتی را برای عبادات، قسمتی را از برای استراحت، قسمتی را از برای کارهای لازم - که برای شما دانشجویان تحصیل است - و قسمتی را هم برای دیدن دوستان و کمک کردن به آنها قرار دهید. علی أی حال این چهار قسمت باید باشد؛ هم استراحت لازم است، هم کار لازم است، هم عبادات لازم است و همه اینها باید ساعت داشته باشد. (مجله پیام صادق، شماره ۹۰-۸۸، آذر ۱۳۹۱-اردیبهشت ۱۳۹۲، صص ۶-۲)
گردآوری: میلاد موحدیان دانشجوی دکتری جامعه شناسی سیاسی
دفعات مشاهده: 404 بار |
دفعات چاپ: 22 بار |
دفعات ارسال به دیگران: 0 بار |
0 نظر