موسی علیه السلام در بازگشت از مدین و آغاز رسالت، در پناه معجزات الهی و ایجاد فشار افکار عمومی بر فرعون توانست چهل سال در مصر، قوم خود را سازماندهی کرده و آماده خروج به سوی قدس نماید. اما درست در این نقطه سرنوشتساز که شاید قوم بنیاسرائیل تصور میکردند همه مشکلات به پایان رسیده و از فرعون و فرعونیان خلاصی یافتند، خداوند آزمایشی بزرگ بر سر راهشان تا قدس قرار داد، ابتلاء به دریا، که ظاهراً باید دریای سرخ در ناحیه اتصال به سوئز باشد، نه نیل که نقطه آغاز حرکتشان بود. موسی علیه السلام به جای آن که آنان را به سوی شمال شرق و ورود به سینا و سپس غزه و فلسطین هدایت کند، مستقیماً آنان را به سمت این دریا برد. هنوز مرحله بزرگی از آزمایش باقی مانده بود. ولیّ خدا به آنان که ناباورانه به مدیریت او مینگریستند و زبان تند به شکایت "انّا لمدرکون" گشوده بودند، گفت "کلّا انّ معی ربی سیهدین". به آب بزنید و معجزه خداوند را ببینید. اگرچه آنان جز دو نفر دل به دریا نزدند، اما معجزه خدا و سرّ تغییر مسیر را در اراده خداوند بر هلاکت فرعون و سپاهیانش به چشم خویش دیدند. به نظر میرسد اینک و در این دورهی آخرالزمانی و در حرکت قوم زمینهساز به سوی بهشت ظهور، در این مقطع قرار گرفتهایم. چهل سال نخستین تربیت را پشت سر گذاشته و به نظر آماده رسیدن به مقصود شدهایم. بیشک همانطور که مرشدمان در این راه بشارت دادند، این دومین گام به سختی گام نخست و فتنههای آن نخواهد بود، اما ظاهراً ابتلائاتی بزرگ دارد که اگر از گام نخست آموخته باشیم، همه آن را باید مکر غالب خداوند و تبدیل تهدید ظاهری به فرصت واقعی بدانیم، برای بالابردن سرعت سقوط حزب شیطان و نجات مؤمنان. چندی پیش نیز بشارت "انّ معی ربّی" ایشان را در آغاز این راه شنیدیم. ویروس کرونا و بیماری همهگیر ناشی از آن را در این چارچوب نیز میتوان تحلیل کرد. در یک نگاه تمدنی، که ادامه نظریه برخورد تمدنها تلقی میشود، ماجرای مقابله با شیوع ویروس کرونا در جهان، به آوردگاه و میدان محک دو تمدن غربی و کنفوسیوسی تبدیل شده که در آن بوضوح تمدن کنفوسیوسی توان مثالزدنی خود را در برابر آوازه غرب و تمدن غربی به نمایش گذاشته است. مدیریت بیماری در چین به عنوان منشأ و آغازگر ماجرا با شروعی ناگهانی و با جمعیتی زیاد، و تکرار الگوی آن در کشورهای اقماری تمدنی و فرهنگی پیرامون آن همانند سنگاپور، ویتنام و کره جنوبی، موفقیت این الگو را به جایی رساند که امروز مورد اتباع کشوری همانند ایتالیا که زمانی نقطه آغاز تمدن غرب بوده، نیز قرار گرفته است. این در حالی است که در جبهه مقابل و در کشورهایی همچون آمریکا و انگلیس و دیگر کشورهای اروپایی این اردوگاه، سردرگمی و حیرت در برابر این مهمان ناخوانده - و شاید خودخوانده - کار را به جایی رسانده که با آماری بسیار پایینتر از چین، رفتارهای غیرتمدنی مردم در بحران ظهور کرده و با لایه برداری نازکی از رویهی زیبای تمدن غرب و آشکار ساختن عمق ضعیف و فاسد آن، جامعه را در آستانه فروپاشی قرار داده است. ماجرای نایابشدن دستمال و صف خرید اسلحه در کشورهای این اردوگاه تنها میتواند ما را به یاد رمانها و فیلمهای هالیوودی آخرالزمانی بیندازد. این وضعیت صرف نظر از این که بر سر حکومتها یا دولتها و رئیسان جمهور چه بیاید، یک سقوط تمدنی است، سقوطی که حتی با حفظ شکل ظاهری، فرایند از هم پاشیدگی را از درون به تجربه نشسته است. اما ایران و انقلاب اسلامی و الگوی تمدن نوین اسلامی در این میان برای به نمایش گذاشتن همراهی خداوند با ولیّ برای جهانیان چه سوغاتی دارد؟ آیا باید همانند الگوی چینی به سمت نظمی آهنین برود که معلوم نیست جامعه در مراحل بعدیِ احتمالی توان تکرار آن را بدون آسیبهای فرهنگی و تمدنی داشته باشد، همانند آنچه از افزایش آمار طلاق در میان زوجهای چینی پس از خانهنشینی کرونایی گفته میشود، یا در برابر شیوع بیماری هم همان سیاستی را در پیش گیرد که در اقتصاد شکست خورده تمدن غرب مبنی بر بازار آزاد و عدم مداخله جدی دولت وجود دارد، سیاستی که بویژه در مدل انگلیسی به صراحت اعلام شده و از مطالعه آمارهای جهانی نیز بوضوح قابل استنباط است؟ در تبیین این الگو به نظر میرسد بایستی به تبیین حقیقت و باطن ابتلاء پیشآمده نگاهی دقیقتر داشته باشیم. در یک کلام میتوان گفت کرونا در اوج نخوت و اقتدار علمی مورد ادعای انسان بر طبیعت و فناوری به سراغ وی آمده تا عجز و ضعف او را در تعامل با این موجود کوچک به وی نشان دهد. طبیعی است که اگر در این مرحله انسان در کلیت خویش متنبه نشده و راه توبه را در پیش نگیرد، احتمال مواجهه با شرایط سختتر در همین چارچوب، که به طور کلی مواجهه با آن در مخیله تمدن موجود نگنجد، احتمال دور از ذهنی نمینماید. این توبه بیشک فراتر از اصلاح اعتقاد، به تصحیح رفتارها، و بالاتر از اصلاح رفتارهای فردی به تنظیم رفتارهای اجتماعی، حکومتی و نهایتاً تمدنی نیازمند است. و این همان آزمون و فرصت بزرگی است که خداوند در ابتدای گام دوم در پیش روی ما گشوده است. نشانه بزرگ همراهی خداوند با ما در این راه شهید بزرگی است که پیش از ورود به این مرحله اعجابانگیز تقدیم کرده و همه ادعا کردهایم که با اقتدای به شهید قاسم سلیمانی میخواهیم امتی باشیم که بر مبنای آیه شریفه "ربّنا هب لنا من ازواجنا و ذریّاتنا قرّه اعین و اجعلنا للمتّقین اماماً" در آخرالزمان تبدیل به امام شده و پیشگام توسعه تمدن نوین اسلامی در میان دیگر اقوام و امم میگردد. ویژگیهای این شهید بزرگوار که در پی شهادت مبارکش بیشتر به چشم آمده، در این مسیر پرافتخار راهگشای ما خواهد بود، همانطور که دست توانای او نیز با ورود به عالم برزخ برای کمک به ما بازتر خواهد بود. در این صحنه پربهجت و تمدنساز، آنچه پیشتر از هر عاملی دیگری به پیش تاخته و جلوه کرده است، انفجار و به چشمآمدن طبقه مدافعان سلامت با سردمداری گروه بهداشت و درمان کشور و همراهی مدافعان همیشگی آبروی کشور بویژه روحانیان و نظامیان و در رأس آن بسیج مردمی و امت پرافتخار انقلاب اسلامی است. این بروز و ظهور، و این همراهی و وحدت، و این صحنههای ایثار و جهاد، و نهایتاً این تقدسیابی در خصوص امری به ظاهر کاملاً دنیوی، نشانه روشنی از کمترین دستاورد ما در این مصاف خواهد بود که الگوی نوینی را به جهانیان عرضه خواهد کرد، ان شاءالله. اما در عرصه سیاستگذاری و تعاملات حکومتی و دولتی، همچنان که فتنههای گام نخست نیز نشان داد که همواره در پس بصیرت و رفتار انقلابی مردم قرار میگیرد، به نظر میرسد نیازمند توجه بیشتر باشیم. محوریت یافتن نگاه پزشکی مدرن در سیاستگذاری این امر که بیشک امری همهجانبه و تمدنی و فرهنگی است، میتواند خسارتهای سنگین و جبرانناپذیری را بر ادامه مسیر تمدنسازی و امتسازی تحمیل نماید. کنار گذاشتن یاری طب سنتی و مکمل در همان گامهای نخست، متوجه کردن امر تعطیلی بر بنیانهای دینی و مناسکی از همان ابتدای کار، در عین اصرار بر عدم تعطیلی و قرنطینه در دیگر ساحات، همراه با افتتاح پی در پی بزرگراهها و آزادراهها برای سفر و نمونههای قابل تأمل دیگر همه میتواند نشان از ضعف یا ناکارآمدی این رفتار سیاستی داشته باشد. به نظر میرسد تجربه دفاع مقدس و یادآوری خاطرات آن تا حدودی میتواند ما را امیدوار کند که در صورت حفظ وحدت و انسجام و تبعیت از قانون و ولایت میتوانیم اندک اندک به خود آمده و انحصار سیاست را در امور و چارچوبهای فهم دنیوی شکسته و اندک اندک توجه مردم را به شکلی جمعی به قوانین ماوراء هم جلب کنیم. بیشک الگوی پیشرفت در جمهوری اسلامی قطع توجه از دنیا و تمرکز مطلق بر آخرت نیست. جمع میان دنیا و آخرت که حقیقتی است جاودانه و حاکم بر همه نظام خلقت، الگوی منحصر بفرد انقلاب اسلامی برای رسیدن به تمدن نوین و زمینهسازی ظهور است. در این نگاه زیارت هیچگاه با سلامت در تقابل قرار نمیگیرد، اگر اینچنین شد بدانیم یا نگاهمان به زیارت اشکال دارد و یا تعریفمان از سلامت. هشیار باشیم، داریم با ولیّمان دریا را پشت سر میگذاریم.
۱۳۹۸/۱۲/۲۹
دفعات مشاهده: 1036 بار |
دفعات چاپ: 222 بار |
دفعات ارسال به دیگران: 0 بار |
0 نظر