نام پدر: غلامرضا
شماره شناسنامه: ۱۲۹۵
صادره: آبادان
محل تولد: آبادان
تاریخ تولد: ۱۳۴۰
سال ورود به دانشگاه: ۱۳۶۲
رشه تحصیلی: معارف اسلامی و علوم سیاسی
تاریخ و محل مفقود الاثر شدن: ۴/۱۰/۱۳۶۵ شلمچه
عملیات : کربلای ۴
در سال ۱۳۴۰ در آبادان به دنیا آمد. از همان ابتدا و در دوران کودکی با تشویق پدر و مادر شروع به خواندن نماز کرد. در دوران نوجوانی همگی متوجه شدند او با سایر جوانان متفاوت و دارای گرایشهای مذهبی زیادی است. تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را با کسب نمرههای بالا در آبادان به پایان رسانید. آخرین سال دبیرستان وی مصادف با انقلاب اسلامی بود که در ضمن درس، در جریانات انقلاب هم شرکت ﻣﺆثری داشت.
بعد از پایان تحصیلات متوسط به همراه برادر شهیدش در تمام صحنههای تظاهرات و اعتراضات مربوط به دوران انقلاب شرکت میکرد و در شکل گیری و سازماندهی صفوف تظاهرات نقش بسزایی داشت. مدت زیادی از طرف پایگاه مسجد به همراه برادرش «شهید خسرو میشانی» به نگهبانی و حراست از فرودگاه آبادان و نقاط حساس شهر پرداختند. او در جریان انقلاب، تمام اوقات خود را در مساجد به همراه روحانیون وقف پاسداری از شهر و امنیت شهر کرد. پس از پیروزی انقلاب، دوران سربازی خود را در سپاه پاسداران اندیمشک سپری کرد و در آنجا به آموزش نظامی عقیدتی مشغول شد که خود در بالا بردن آگاهی و هدایت جوانان نقش بسزایی داشت. بعد از شروع جنگ تحمیلی و تجاوز عراق به خرمشهر و آبادان، بی درنگ عازم آبادان شد و در شکستن حصر آبادان و حراست از زادگاه خویش شرکت کرد. مدتی در جاده خرمشهر – آبادان مشغول نبرد با مزدوران عراقی شد و تقریباً در تمامی مدت جنگ در جبهههای مختلف حضور داشت و در بسیاری از عملیاتها مانند آزادسازی خرمشهر شرکت کرد و در بعضی از نقاط عملیاتی، فرماندهی گروههای بسیج را نیز بعهده گرفت. در سال ۱۳۶۱ تنها برادرش را که در تمامی دوران جنگ دوشادوش هم قرار داشتند از دست داد. از آن پس غم فقدان برادر دلیر و شهیدش را در ادامه راهش بر دوش کشید. وی در بحبوحه جنگ و در همان سنگرهای دفاع مقدس احساس کرد که باید برای دفاع از اسلام مجهز به سلاح علم و دانش شود. به همین جهت در پشت سنگرها و خاکریزها با زبان روزه خود را برای شرکت در آزمون دانشگاه آماده ساخت و موفق شد در «رشته علوم آزمایشگاهی» و نیز در «دانشگاه امام صادق u» قبول شود و به دلیل علاقه شدیدی که به رشته معارف اسلامی و علوم سیاسی داشت، این رشته را انتخاب کرد.
در مدت تحصیل، خود را ملزم میدانست که در تحصیل علم کمال سعی خود را بنماید تا بتواند آیندهای روشن برای اسلام و انقلاب داشته باشد. در اوایل دوران تحصیل نیز با ازدواج با فردی مذهبی و در خط امام، وارد مرحله جدیدی از زندگی خود شد. در سال ۱۳۶۵ به دلیل اینکه کاملاً مسلط به زبان عربی و انگلیسی بود، از طرف سازمان حج و زیارت به عنوان مبلغ عازم عربستان شد که در آنجا به پخش اعلامیههای امام خمینی (قدس سره) و هدایت افکار عمومی و بیداری اذهان مردم عربستان بویژه شیعیان مشغول شود. به دلیل فعالیت سیاسی وی در عربستان به دست نظامیان سعودی دستگیری و بازداشت شد و مدتی در دست آنان زندانی بود تا سرانجام با دلایل روشنی که خود برایشان بیان کرد، آزاد شد و به ایران بازگشت. حدود یک ماده پس از بازگشت از مکه، به دلیل اعلام جهاد امام (قدس سره) مبنی بر شرکت همه مردم در جبهه دوباره همراه سپاهیان محمدr با گروهی از دانشجویان مشهد عازم جبهههای حق علیه باطل شد. او حتی حاضر نشد به عنوان مبلغ از طرف دانشگاه امام صادق(علیهالسلام) به جبهه عازم شود و معتقد بود که این بار نیز میخواهد خود سلاح بر دوش بگیرد و با دشمنان اسلام رو در رو مبارزه کند. این بود که بعد از گذراندن دورههای غواصی در گروه تخریب گردان قرار گرفت و در «عملیات کربلای ۴» به عنوان خط شکن به همراه غواصان دیگر از ناحیه اروند رود گذشت و از آن پس مفقود الاثر شد.
از خصوصیات اخلاقی او میتوان پایبندی وی به احکام الهی را یاد کرد. این خصوصیت بارز بود که توانست وی را در تمامی مراحل زندگی موفق گرداند. او همواره اعتقاد داشت در هر شرایط باید به احکام اسلام و واجبات دین عمل کرد. همیشه میگفت: «اگر انسان فقط بتواند تنها واجبات را انجام دهد و از محرمات بپرهیزد، میتواند راههای کمال را طی کند» و خود انصافاً به تمامی آنها عمل میکرد. زمانی که امام قدس سره فرمودند واجب است که همه به جبههها بروند، با تمامی عشق و علاقهای که به خانواده و درس و زندگیاش داشت، بدون کوچکترین درنگی به ندای امام قدس سره لبیک گفت; زیرا معتقد بود عشق به معبود و اطاعت از رهبر الهی و ولی فقیه به تمامی زندگی زودگذر انسان ارجحیت دارد وعمل به تکلیف شرعی را مهمترین اصل در زندگی خود میدانست. به امام(قدس سره) عشق میورزید و او را تنها ناجی انسانها در این برهه از زمان میدانست. فردی مهربان و دلسوز و متین بود و به قرآن و تلاوت قرآن عشق میورزید. همواره صدای دلنشین و صوت قرآنش شنیده میشد و همیشه همه را به ادای نماز در اول وقت توصیه میکرد و سرانجام توانست با زحمات بی دریغ خود و یاری خداوند در مسیر تکامل و سیر الی الله گامهای قابل ملاحظهای بردارد.
دفعات مشاهده: 5201 بار |
دفعات چاپ: 393 بار |
دفعات ارسال به دیگران: 0 بار |
0 نظر