در نگاه نخست، به نظر می رسد مرجعیت علمی، واژه ایست که همه از آن مفهوم واحدی دارند، اما در حقیقت هر کسی جنبه یا بخشی از آن را درک کرده و در صورت اراده به اقدام، مبتنی بر همان عمل می کند. واژهی مرجعیت علمی در ذهن هر فردی شبکه معنائی (مفاهیم و روابط آنها) ویژهای را فعال می سازد. این تصویر ذهنی گاه از منابع تاریخی و از دنیای کلمات و گاه از دنیای پیرامون واقعی و گاه از حرکت ذهنی و تصویرسازی بر میآید.
این شبکه معنائی از هر کجا نشات گرفته باشد، بی تردید شیوه تعامل با این پدیده را رقم می زند.
موفقیت یک نهاد علمی در دستیابی به مرجعیت علمی برآمده از میزان هم پوشانی تصاویر ذهنی اعضاء از آن است.
هرچه این هم پوشانی کمتر و آراء و نظرات در خصوص این پدیده گوناگون باشد، اقدام نیز مختلف، گاه موازی و گاه مخرب یکدیگر و در نتیجه با برآیندی کمتر از مجموع تلاش ها یا صفر خواهد بود.
رسالت کتاب « دانشگاه و مرجعیت علمی »، افزایش هم پوشانی شبکه معنائی و ایجاد درکی مشترک در ذهن اعضاء یک نهاد علمی از مرجعیت علمی با استفاده از مفهوم سازی آن است. در واقع، این کتاب، با ارائه مدل مفهومی مرجعیت علمی، توصیف و تشریح مفاهیم و روابط میان آنها، زمینه ساز برداشتن گام هائی استوار به سمت آن است.
در بخش اول، به مفاهیم اساسی پرداخته شده است.
مولف در فصل اول، دانشگاه را به عنوان یک نهاد علمی و بستر تحقق مرجعیت علمی مورد بررسی قرار داده است. در فصل دوم، با سیری اجمالی در مفهوم مرجع و پدیده هائی که به این صفت وصف می شوند، ویژگیهای مرجعیت را برشمرده است. در فصل سوم، علم و تعاریف آن را مورد بررسی قرار می دهد. در فصل چهارم، به مفهوم پردازی مرجع علمی می پردازد.
در بخش دوم، به موضوع مدل سازی مفهومی مرجعیت علمی پرداخته شده است.
این بخش شامل سه فصل روش دستیابی به مدل، مدل مرجعیت علمی و نتیجه گیری میگردد. فصل پنجم، فصلی است که در آن روش دستیابی به مدل مفهومی مرجعیت علمی تشریح می گردد. فصل ششم، حاصل تلاش نگارنده را در بکارگیری شیوه پژوهش به منظور مفهوم سازی مرجعیت علمی ارائه میکند. جمع بندی و نتیجه گیری از تلاش حاضر در فصل هفتم ارائه خواهد شد.
مطالعه ۳۵ صفحه اول کتاب
جهت تهیه این کتاب به سایت انتشارات دانشگاه امام صادق علیه السلام مراجعه بفرمایید
معرفی مقاله ی
( چراغ خاموش! گفتاری در زوالِ اقتدار علمی )
انگلیسی:
lights out: the ebb of Scientific authority
نویسنده:
Robert P.Crease
خلاصه مقاله:
براساس موعظه ی سِنت پل (۱) در اَفسس(۲) ، اثرِ حلق آویز در موزه لوور پاریس، یک نقاشی تحمیل کننده است! یعنی اینکه در این اثر، رسول دست راست خود را بلند می کند ، انگار که مخاطب را سرزنش می کند ، در حالی که کتاب مقدس را در سمت چپ خود گرفته است. در میان شنوندگان خشن و ترسناک، افرادی هستند که با شلوغی، کتاب ها را در آتش می اندازند( زیر پا گذاشتن ارزش ها و معیارهای علمی!)
پیام نه چندان ظریفِ این اثر، به گفته معروف گالیله که کتاب طبیعت با ارقام ریاضی نوشته شده است، عبارت است از اینکه کسانی که به دنبال رمزگشایی(اهل تفکر و تحقیق) هستند، به اندازه ی روحانیون( اسقف کلیسا) باید مقتدرانه صحبت کنند . این برداشتِ گالیله از آن نقاشی، در آن زمان، یک برداشته بدعت آمیز بود. گالیله در دورانی زندگی می کرد که کلیسا و ایالت، دو منبع اصلی قدرت بودند. او در تلاش بود تا نشان بدهد که دانشمندان و اندیشمندان دارای توانایی ها هستند که سیاستمداران و بزرگان کلیسا، به آن توانایی ها نیازمند هستند. گالیله در زمان حیات خود، پیروز نشد و تا زمان مرگ، در حبس خانگی بود. اما درنهایت، دولت های اروپایی به این نتیجه رسیدند که باید از آکادمی های علمی ، کارگاه ها، دانشمندان و اندیشمندان، حمایت کنند.
امروزه ما شاهد آن هستیم که پاره ای از سیاستمداران و قدرتمندان در نقاط مختلف جهان، با تصمیمات و دخالت های نا به جای خودشان، برخی از ادعاها ی علمی را خدشه دار می کنند. نویسنده ی این مقاله، ۵سال از عمر خود را صرف این کرده است که چرا این اتفاق افتاده است و چه کار باید انجام داد؟
در نظر نویسنده، فریادِ این شعار که علم کار میکند ، به همراهِ نشان دادنِ آمار ها و نمودار ها، به تنهایی، کمکی نخواهد کرد. او بهترین روش برای پاسخ به آن سوال را، بررسی تجربیات طرفداران اولیه ی مرجعیت علمی می داند. کسانی که در ابتدای مسیر، از جانب سیاستمداران و قدرتمندان، با مقاومت شدیدی علیه اقتدار علم مواجه شدند و شغل و زندگی خود را به خطر انداختند و مجبور به تدابیر متقابل شدند.
در ادامهی این نوشتار، نویسنده این نکته را تذکر میدهد که اگر فکر کنیم که اقتدار علمی ، امری ابدی است، دچار سو تفاهم شدهایم؛ چرا که اگر این قایق، دچار غرور بشود، موجی سرکش آن را غرق خواهد کرد!
نویسنده، علم را به فیس بوک تشبیه میکند؛ از این جهت که حتی ویژگی های مثبت آن نیز آسیبزا و خطرناک است و اگر در چهارچوبی مشخص قرار نگیرد، ارزش های ما را تغییر خواهد داد.
عقیده نویسنده این است که اگر در بررسی جنبههای فنی علم و تفسیر دادهها، به متخصصان مراجعه نکنیم و علم را از راه دور مشاهده کنیم، آن را به حالت انتزاعی و تجریدی نگاه خواهیم کرد؛ و چنین امری باعث میشود که سایر ابعاد زندگی که مرتبط با عرصهی علم است، نادیده گرفته بشود. مثلا در سال۲۰۱۴، رهبر اکثریت سنای ایالات متحده، میچ مک کانل، در پاسخ به این سوال:( آیا تغییر اقلیم یک مشکل واقعی است یا خیر؟!)، بیان میکند:( من دانشمند نیستم و کاری با دانشمندان ندارم! من علاقه مند به محافظت از اقتصاد کنتاکی هستم.)
نویسنده این نکته را بیان میکند که یافته های علمی، تحت بررسی های گستردهای قرار میگیرند و این باعث میشود که تاثیر علم بر ارزش های خاص، آن را در معرض افرادی قرار بدهد که چنین ارزش هایی برای آنها اهمیتی ندارد!
نویسنده بیان میکند که انکار علم و تجربیات علمی، جرم است ؛ و باید به راهکار های کوتاه مدت و بلند مدت متوسل شد تا در عرصه های مختلف علمی، به اقتدار رسید.
جهت دانلود متن کامل مقاله، روی لینک زیر کلیک نمایید:
️lights out: the ebb of Scientific authority
پانویس:
۱) سنت استفان با نام یونانی پولس یا سِنت پل ، براساس کتاب اعمال رسولان از کتب عهد جدید ، یکی از پیروان اولیهی عیسی مسیح بود که توسط یهودیان، سنگسار شد.
۲) افسس ، شهری باستانی و یونانی که به عنوان شهر بزرگ روم در سواحل غربی آسیای صغیر، در استان ازمیر ترکیه واقع شده است. اَفسِس، دومین شهر بزرگ امپراتوری روم بود. شهرت اصلی این شهر به دلیل داشتن معبد آرتمیس [از عجایب هفتگانه دنیای باستان] بود.