الف) فلسفه وجودی
دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد بهعنوان عضوی پیشرو در مجموعه دانشگاه اسلامی و غیردولتی امام صادق علیه السلام وظیفه خود میداند که در مسیر رشد و تعالی دانش اقتصادی کشور و مرجعیت علمی در فضای بین الملل با استفاده از ذخایر عظیم مکتب نبوی صادقی وتجربه دانش بشری از طریق ایجاد دانشکدهای اسلامی و به روز به تربیت دانشآموختگانی عالم، فرهیخته و متعهد به مبانی اسلام همت گمارد و با تشکیل سرمایه انسانی مؤمن، متعهد و متخصص و شکلدهی به جریان علمی پرشتاب و بالنده پاسخگوی نیازهای جامعه در عرصه دانش اقتصاد بوده و با فراهمکردن زمینه برای علمآموزی مؤمنانه زمینه را برای ارائه الگوی منسجم اقتصاد اسلامی فراهم نماید.
دانشکده خود را موظف میداند که از طریق ارتباط با مجامع علمی حوزوی و دانشگاهی و استفاده از فنآوریهای نوین ضمن شناسایی و معرفی مرزهای دانش اقتصاد به جامعه علمی کشور؛ تولیدات علمی خود را در میان اندیشمندان دینی و اقتصادی ترویج نموده و با نشر محصولات اقتصاد اسلامی در پهنه گیتی جریان علمی استواری را سامان دهد و از طریق سرزیر دانش گامهای عملی بلندی را در جهت رفع استضعاف فکری، علمی و اقتصادی بشریت و رفع مشکلات ایران، جهان اسلام و بشریت بردارد.
ب) چشم انداز
با توکل به ذات احدیت و درراستای تحقق رسالت متعالی دانشگاه امام صادق علیهالسلام و تلاش مدبرانه مسؤولان دانشگاه و اساتید دانشکده، دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد قصد دارد با استفاده از ظرفیت و جامعیت تعالیم اسلام وآموزههای مکتب امام صادق علیهالسلام و کشف، تبیین و کاربردیکردن این ذخایر بهوسیله تجربه علمی بشر و ارتقای شاخصهای آموزشی و پژوهشی خود، طی بیست سال آینده در عرصه تولید علم اسلامی-ایرانی، تربیت دانش آموختگانی فرهیخته وحل معضلات کشور به مرجعی علمی تبدیل شود و در راستای ارتقای کارآمدی نظام جمهوری اسلامی ایران مشارکتی مؤثر داشته باشد.
ج) مأموریتها
۱- تلفیق معارف اسلامی با علوم اقتصادی و حرکت در راستای تکامل اقتصاد اسلامی
۲- تربیت و تعلیم اندیشمندان و صاحبنظران متعهدی که توان تعمیق و گسترش دانش اقتصاد را بر پایه فرهنگ و معارف اسلامی داشته باشند
۳- تربیت و تعلیم کارگزاران متعهدی که توان انجام فعالیتهای کارشناسی را با نگاهی متقابل میان فرهنگ و علوم اسلامی و دانش اقتصاد داشته باشند
۴- دستیابی به مرزهای دانش و گسترش آن
۵- ارائه خدمات علمی، تبلیغی و تربیتی به امت اسلامی در راستای تمدن سازی
۶- ارائه الگوی کامل دانشکدهای اسلامی و شکلدهی جریان علمی منسجم در اقتصاد اسلامی در سراسر دنیا
د) ارزشها
۱- تقدس علم: دانشکده برمبنای اصول و ارزشهای اسلامی، علم را نوری خدایی، سرمایهای والا و مایه کمال و تعالی انسانهای مستعد و مهذب میداند و برای آن تقدسی ذاتی قایل است.
۲- تکریم عالم: دانشکده معتقد است که بدون تکریم عالم علم در جایگاه اصلی خویش قرار نمی گیرد..
۳- اخلاص: دانشکده معتقد است که تنها با الهیشدن انگیزهها و هدفها میتوان به نور علم دست یافت و آنرا در جایگاه اصلی خود قرار داد.
۴- عدالت: براساس تعالیم نبوی دانشکده معتقد است که عدالت هدف اساسی تمامی انبیا در اجتماع بوده است وتمام افراد جامعه انسانی به خصوص فرهیختگان میبایست در راستای تبیین و تحقق این هدف تلاش نمایند و به آن متعهد باشند.
۵- عمل به دانش: دانشکده معتقد است علم و عمل در یکدیگر آمیختهاند. دانش باید بکار گرفته شود و در نتیجه عمل دانش احیا میگردد لذا همت خود را در بکارگیری دانش برای حل مسائل بشریت بکار خواهد گرفت.
۶- جمع منسجم (کار گروهی): دانشکده معتقد است که پیمودن راهی که در پیش گرفته است بدون همراهی همه گان و بدون بسیج تمام نیروهای انسانی و روحی و مادی ممکن نیست و لذا میبایست با کار گروهی و مستمر هدف خود را تحقق بخشد.
۷- توکل و امید: اقتصاد اسلامی آرمانی مقدس است و رسیدن بهآن نیاز به مجاهدتی عظیم دارد که بدون توکل و امید دستنیافتنی میباشد.
۸- استقلال فکری: دانشکده معتقد است که میبایست برای حرکت در مسیر تلفیق علم و ایمان از خودباختگی در مقابل سایر جریانات علمی پرهیز کند و هویتی مستقل برای خود، اساتید و دانش آموختگانش فراهم آورد.
هـ) اهداف راهبردی دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد
هـ-۱) اهداف آموزشی
۱) جذب و بکارگیری اساتید برجسته علمی در دانشکده و ارتقای سطح علمی اساتید
۲) جذب دانشجویان مستعد و علاقهمند به اقتصاد اسلامی
۳) تدریس دروس متعارف رشته اقتصاد در سطح استاندارد دانشکدههای برجسته جهان
۴) تدوین و ارائه دروس بینرشتهای
۵) تشکیل گرایشهای کارشناسی ارشد متناسب با رسالت دانشکده
۶) راهاندازی دورههای دکتری در گرایشهایی متناسب با رسالت دانشکده
هـ-۲) اهداف پژوهشی
۱) شناخت دقیق از مرزهای دانش اقتصاد در مکاتب مختلف
۲) کسب توانایی در نقد ادبیات اقتصادی متعارف
۳) توسعه مرزهای دانش در اقتصاد اسلامی
۴) ارتباط و تعامل سازنده با نهادهای سیاستگذار در حوزه اقتصاد
۵) کمک به ارتقای رفتار سازی در اقتصاد اسلامی
و) راهبردهای دانشکده
و-۱) تحقق اهداف آموزشی دانشکده
آرمان اقتصاد اسلامی، مشروط به داشتن سرمایه انسانی متعهد و خلاق، آرمانی دستیافتنی است. بنابراین تربیت و بکارگیری سرمایه انسانی مطلوب، محور فعالیتهای آموزشی دانشکده است که جهت تحقق اهداف آموزشی بصورت زیر پیگیری خواهد شد:
۱) راهبردها برای هدف اول (بکارگیری اساتید برجسته علمی در دانشکده):
- دانشافزایی اساتید خصوصا در عرصه اقتصاد اسلامی
- فعالکردن گروههای دانشکده با جذب اساتید یا بورس دانشجویان مستعد دکتری..
- فراهم نمودن فرصتهای مطالعاتی و ایجاد همکاریهای علمی بینالمللی.
۲) راهبردها برای هدف دوم (جذب دانشجویان مستعد و علاقهمند به اقتصاد اسلامی):
- معرفی دانشکده جهت جذب سالیانه حداقل ۵۰ دانشجو در دوره کارشناسی
- حمایت مالی و کمک هزینه تحصیلی برای ۵ دانشجوی اول ورودیهای هر سال
۳) راهبردها برای هدف سوم (تدریس دروس متعارف رشته اقتصاد در سطح استاندارد دانشکدههای برجسته جهان):
- تشکیل گروههای تخصصی دانشکده با جذب هیئت علمی و تمرکز اساتید در یک یا دوگرایش خاص.
- جذب هیئت علمی با توجه به شاخصهای استاندارد آموزشی(سرانه)
۴) راهبردها برای هدف چهارم (تدوین و ارائه دروس بینرشتهای):
- تقویت گروه اقتصاد اسلامی و تشکیل حلقههای مطالعاتی در زیر مجموعههای اقتصاد اسلامی
متناسب با اولویتهای علمی دانشکده
- آمادهشدن اساتید برای ارائه دروس اقتصاد اسلامی، در هر نیمسال چهار درس دو واحدی در
دانشکده ارائه میشود
۵) راهبردها برای هدف پنجم (تشکیل گرایشهای کارشناسی ارشد متناسب با رسالت دانشکده):
- در هر سال یک گرایش کارشناسی ارشد در حوزه اقتصاد اسلامی ارائه میشود.
- در هر گرایش ۹ واحد تخصصی ارائه میشود
- حمایت مالی از دانشجویان ارشد اقتصاد اسلامی برای دو سال تحصیل، در هر سال ده نفر دانشجو پذیرفته میشود.
۶) راهبردها برای هدف ششم (راهاندازی دورههای دکتری در گرایشهایی متناسب با رسالت دانشکده).
- در هر گرایش ۱۲ واحد تخصصی ارائه میشود.
- حمایت مالی از دانشجویان دکتری اقتصاد اسلامی برای چهار سال تحصیل، در هر سال پنج نفر دانشجو پذیرفته میشود.
- یک سال فرصت مطالعاتی برای هر دانشجوی دکتری
و-۲) تحقق اهداف پژوهشی دانشکده
ثمره و محصول نظام آموزشی در حوزه پژوهش مشاهده میشود و نظام آموزشی خود اولین بهرهبردار از
نتایج حوزه پژوهش میباشد. اما حمایت از حوزه پژوهش و پژوهشگران، بویژه پژوهشگران جوان،
شرط لازم برای پویایی در این حوزه میباشد. لذا جهت تحقق اهداف پژوهشی دانشکده برنامههای
عملیاتی زیر تعقیب خواهند شد.
۱) راهبردها برای هدف اول (شناخت دقیق از مرزهای دانش اقتصاد در مکاتب مختلف):
- تألیف ۵۰۰ صفحه در معرفی و تبیین مرزهای دانش اقتصاد در مکاتب مختلف
۲) راهبردها برای هدف دوم (کسب توانایی در نقد ادبیات اقتصادی متعارف):
- سفارش و تأمین مالی سالیانه ۱۰ مقاله در نقد اقتصاد متعارف
۳) راهبردها برای هدف سوم (توسعه مرزهای دانش در اقتصاد اسلامی):
- تألیف سالیانه چهار کتاب در حوزههای اقتصاد اسلامی
۴) راهبردها برای هدف چهارم (ارتباط و تعامل سازنده با نهادهای سیاستگذار در حوزه اقتصاد):
- برگزاری سالیانه همایشی ملی برای هماندیشی و ارائه راهحلها و بسته سیاستی با موضوع یکی از چالشهای اقتصادی کشور
۵) راهبردها برای هدف پنجم (کمک به ارتقای رفتارسازی در اقتصاد اسلامی):
- تعامل مؤثر با شورای عالی انقلاب فرهنگی در ترسیم نقشه مهندسی فرهنگی در حوزه فرهنگ اقتصادی.
- ترسیم و تدوین استانداردهای رفتاری اقتصاد اسلامی در مقاطع سنی مختلف.
ز) فضای تحقق چشم انداز(امکانات و اختیارات دانشکده)
- اتخاذ تصمیمگیریهای تخصصی و تصویب نهاییآنها در دانشکده
- امکان ارائه بودجه توسط دانشکده و هزینهکردن بودجه مصوب با دستور ریاست دانشکده امکان جذب درآمدهای اختصاصی توسط دانشکده
ضمیمه ۱: تلفیق از نگاه دانشکده
چرایی رویکرد تلفیق
عوامل و بستر موثر در ظهور رویکردهای تلفیقی و عنایت به نظامهای غیر رشتهای را می توان در موارد ذیل خلاصه کرد:
الف) انسان و پدیده های انسانی ذاتا واجد پیچیدگی و وجوه متعدد و مختلف هستند. این تکثر و پیچیدگی و ابعاد مختلف آن ، به همراه تعدد و تکثر رهیافتها، روشها و ابعادی که می توان آنها را در بررسی از واقعیت های فیزیکی یا انسانی مورد توجه قرار داد، و از سوی دیگر، لازمه منطقی رشد و پیشرفت در علوم که به انقسام موضوعی و روشی در علوم منجر شده، موجب می شود که دانش سازمان یافته ( دیسیپلین ) مرزبندی شده یاعلوم متعارف نتوانند به خوبی بر واقعیت، منطبق شده و الگو و آینهای گویا و شناسنده از آن باشند. فلذا برنامه ریزان و طراحان آموزشی با تفطن براین موضوع به تلفیق رشته ها و معارف بشری دست می زنند تا یافته های جدیدی را در عرصه علم و فنآوری کسب کرده باشند و به یکسری مسائل جدید، مستحدثه و چند وجهی، پاسخهای درخور یابند.
ب) رشد بیش از حد و روز افزون مرزها در علوم موجبات تبعاتی شده که نیاز محیط های علمی و نهادهای آکادمیک به برنامه های غیر رشتهای را توجیه و تثبیت کرده است. این تبعات عبارتاند از :
- دگماتیزم و فانتسیزم که به تبع تخصصیشدن در عرصه علوم پیدا شده است . (Feiner, ۲۰۰۲).
- جزئی نگری ، غیر واقع نگری و یکسویه نگری ناشی از تقطیع علم
- حاکمیت روشها و مبادی انتزاعی و تجریدی فارغ یا حتی مغایر با واقعیت بویژه ناشی از تحویل گرایی مفرط موجود در پوزیتیویزم
- حاکمیت نوعی بیاطلاعی و بیفایدگی هر یک از رشته ها نسبت به سایر رشته ها و فقدان هرگونه تعامل و تاثیر و تاثر مثبت میان رشته ها
- عدم اطلاع و استفاده از مواهب مربوط به جامعیت و سازگاری درونی علم و نادیده انگاشتن دیدگاه کل گرایانه و مسئله وحدت ذاتی علوم
- ضرورت افزایش کارآمدی علوم و دستیابی به اهداف چند وجهی و متکثر
- عدم وجود شرایط انتقال علوم فراگرفته شده به موقعیتها و نظامهای مختلف (Kockelmans, ۱۹۹۸)
ج) نیاز بشریت امروز به تولید علوم مطلوب و عاری از مصائب و مشکلات جریانات دگم مدرنیته. جریانات موجود در این عرصه را می توان در سه دسته جریانات مسیحی ، جریانات پست مدرن و جریانات اسلامی که در پی تعریف و تبیین علوم اسلامی نوین هستند، خلاصه کرد.
د) دریافت این حقیقت که نظامهای محتوایی رشته ها درواقع، و ابتدا نوعی طبقه بندی عملی برای دانش و موضوعات تحقیقی - پژوهشی وابسته به آن رشته به شمار می رفته و الزاماً به معنای مبنایی برای سازماندهی آموزشی نمی تواند مفید و ضروری واقع شود.درمجموع رویکردهای تلفیقی در پی این هستند که با ارائه سازماندهی خاصی از آموزش ، فرصتهایی را برای فراگیران فراهم سازند تا با اصول ، مبادی ، روشها و موضوعات متنوع در قلمروهای متعدد آشنا شوند و این البته به معنای نفی محاسن و فواید نظامهای رشتهای نیست.
رویکرد رشتهای بهعلت برخورداری از آگاهی سازمان یافته از حقیقت از طریق مفاهیم و الگوهای مربوط و رشد تدریجی و انباشتی منطبق بر مسیر تعریف شده ، اثر اطمینان بخشی بریادگیرنده دارد. رویکرد رشتهای ، یادگیرنده و یاددهنده را مستقیماً با ساختاری منطقی مواجه می کند که خودبخود توالی زنجیره مفاهیم ، پیش نیازهای موضوعی و روشی خاص را رعایت کرده و از طریق مفاهیم و الگوها ، ساختارهای حقیقت را آشکار می کند.(Smith, ۲۰۰۳) و این خود امتیازی قابل توجه است که نباید در رویکردهای تلفیقی رقیب مورد غفلت واقع شود. درواقع، ساختار منطقی علم بیفایده نیست. بلکه بحث در شیوه استفاده از آن و مهارتهای بدست آمده برای یادگیرنده است. لذا « ساختار منطقی یک علم »و « سازماندهی مهارتها » دو متغیری هستند که در یک برنامه درسی خوب همزمان باید مورد عنایت باشند و ترکیب بهینهای از آنها مورد استفاده برنامه ریز واقع شود.
چرایی کاربرد و استفاده از برنامه ریزی های تلفیقی در برنامه های درسی رشته اقتصاد، و دلایل مذکور و موجه در آن پررنگتر نیز است (Pauline Weber, ۱۹۷۸) .
لازم بذکر است در ادبیات نوپای برنامه درسی تلفیقی که در ایران وجود دارد ، عمدتاً اصطلاح « میان رشتهای » معادل همه رویکردهای غیر رشتهای و تلفیقی بکار می رود که چندان مقرون به دقت و صحت نیست و در ادامه این نوشته خواهیم دید که رویکردها میان رشتهای یکی از حالات متصور برای برنامه نویسی تلفیقی می باشد.
انواع رویکردهای تلفیق
بطور کلی و براساس رهیافتهای موجود در طراحی برنامههای درسی در دو دسته رهیافتهای رشتهای و رهیافتهای غیررشتهای تقسیمبندی میشوند. رهیافتهای غیر رشتهای نیز خود به دو دسته رویکردهای تلفیقی با محوریت رشته و رویکرد تلفیقی بدون محوریت رشته دسته بندی میشوند.
الف) رهیافت تلفیق با محوریت یک رشته:
- رویکرد درون رشتهای موازی
- رویکرد میان رشته ای
- رویکرد چند رشته ای
- رویکرد چند رشتهای متقاطع
- رویکرد چند رشتهای متکثر
ب) رهیافت تلفیق بدون محوریت رشته(فرا رشتهای):
- فرا رشتهای افقی
- فرا رشتهای قائم
- فرا رشتهای مورب