علیرضا بیگی، دانشجوی دکتری علوم سیاسی در دانشگاه امام صادق علیهالسلام، طی یادداشتی که در اختیار روابط عمومی این دانشگاه قرار داد، به تاریخچه حضور بیگانگان در خلیج فارس پرداخت و دلایل آن را واکاوی نمود.
منطقه خلیج فارس به دلیل موقعیت استراتژیک، همواره موردتوجه و حضور قدرتهای جهانی بوده است. در اینجا مختصراً به تاریخچه و دلایل حضور بیگانگان در این منطقه پرداخته میشود.
نخستین حضور استعمارگران در خلیج فارس
بعد از رنسانس و به تبعش انقلاب صنعتی در اروپا، استعمارگران برای کسب ثروت، منابع بیشتر و بازار مصرف برای کالاهای خود، متوجه شرق شدند. در ابتداء، ناوگان نظامی پرتقال به فرماندهی واسکودوگاما و سپس اسپانیاییها وارد منطقه خلیج شدند. هنگامیکه بین این دو کشور بر سر مناطق استعماری اختلاف افتاد، پاپ مناطق استعماری را بین آنها تقسیم کرد و بهاینترتیب، به استعمارْ مشروعیت دینی داده شد. البته در این زمان، هنوز نفت کشف نشده بود و به دلایل دیگری از قبیل تجارت، ثروتهای غیرنفتی، مروارید و ... خلیج فارس برای استعمارگران اهمیت داشت.
پرتقالیها با اعزام آلبوکرک توانستند جده و هرمز را به تصرف خود درآورند و از ساکنان آنها مالیات بگیرند. جدا شدن هرمز از ایران توسط پرتقالیها، نتایجی سلبی متعددی به همراه داشت، ازجمله: جدا شدن این منطقه از حوزه اقتدار ایران؛ تضعیف نیروهای نظامی ایران بر اثر ضعف قدرت اقتصادی؛ تسلط پرتقالیها بر منطقه و تشکیل تجارت انحصاری در غرب آسیا توسط پرتقالیها.
علت موفقیت پرتقالیها در آن زمان این بود که از یکسو حکومت مرکزی ایران از جزایر خلیج فارس دور بود و از سوی دیگر با ترکان عثمانی درگیر بود و نیروی دریایی مناسبی هم برای مقابله با دشمن نداشت. این شرایط موجب شد تا آلبوکرک قراردادی را با ایران به امضاء برساند که طبق آن، ایران بهطور رسمی استعمار پرتقال را به رسمیت شناخت و علیه عثمانی با آنها متحد شد. در مقابل، پرتقالیها نیز در سرکوب خوانین به شاه اسماعیل کمک رساندند. با وجود این، اقتدار پرتقالیها به دلایلی چون: افزایش قدرت ترکان عثمانی، ظلم و ستم پرتقالیها و عدم همراهی مردم با آنها، شکست از اسپانیا و ورود رقبای جدید مانند انگلیس و هلند- به منطقه و تقویت اقتدار دولت مرکزی ایران توسط شاهعباس، رو به ضعف نهاد.
استعمارگران انگلیسی در خلیج فارس
شاهعباس برای مقابله با پرتقالیها، به همکاری با انگلیسیها رو آورد. طی قراردادی که بین آنها شکل گرفت، غنائم جنگی و درآمد گمرکی بین آنها بهطور مساوی تقسیم میشد، کالاهای انگلیسی از مالیات معاف بود و اداره هرمز نیز به طرفین واگذار گردید. اما در همین مقطع، هلند که دیگر رقیب تجاری انگلیس بود، وارد خلیج فارس شد و قراردادهایی را با ایران به امضاء رساند؛ هرچند در طی درگیریهایی که بین این دو استعمارگر رخ داد، نهایتاً انگلستان بر هلند غلبه یافت و جایگاه خودش را تحکیم نمود.
دولت استعماری دیگری که وارد منطقه شد، کشور فرانسه بود. شاهعباس به دلایلی از قبیل رقابت با عثمانیها، روابطی را با فرانسویان برقرار کرد. در عین حال، این انگلستان بود که به دلیل انقلاب صنعتی، در منطقه قدرت بیشتری پیدا کرد و توانست این اقتدار را در سده نوزدهم تثبیت کند. اما با شروع جنگ جهانی اول، منطقه خلیج فارس به دلیل وجود نفت، موردتوجه بیشازپیش استعمارگران قرار گرفت. در این زمان، خلیج فارس برای انگلستان اهمیت بیشتری پیدا کرد؛ زیرا با انقلاب اکتبر روسیه، این رقیب سنتی حذف شد، آمریکا بهعنوان رقیب جدید انگلستان کمکم وارد مناسبات جهانی شد و در آن منطقه شورشهایی شکل گرفت. با این همه، انگلستان توانست موقعیت و نفوذ خود را در این زمان افزایش بدهد.
اهمیت استراتژیک خلیج فارس در جنگ جهانی دومی
در جنگ جهانی دوم، نفت همچنان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بود؛ به همین دلیل، متفقین باید مانع دستیابی هیتلر به منابع نفتی در قفقاز میشدند. بنابراین، برای کمک به روسیه در راستای مقابله با هیتلر، انگلستان از طریق خلیج فارس و روسیه از شمال، ایران را اشغال کردند تا منابع انرژی را به کنترل خود درآورند و راه ارتباطی برای کمکرسانی به روسیه ایجاد نمایند. بهعبارتدیگر، ایران پایگاه مشترک متفقین شده بود.
در پایان جنگ جهانی دوم، آمریکا کشور پیروز بود؛ چراکه از جنگ دور بود و کمترین خسارت را متحمل شد. به همین دلیل، بعد از جنگ به یک قدرت اقتصادی تبدیل گردید. در این زمان، انگلستان به دلایل سیاسی -مانند استقلال هند، انقلاب کمونیستی در چین، پایان قیمومیت انگلیس در فلسطین و ...- و دلایل اقتصادی -مانند ملی شدن صنعت نفت ایران، هزینههای سرسامآور جنگ جهانی و ...- بهتدریج نفوذ خود را در منطقه کاهش داد.
نفوذ آمریکا به منطقه خلیج فارس
پس از این، شاهد حضور گسترده آمریکا در منطقه خلیج هستیم. البته حضور آمریکا به بعد از جنگ جهانی اول برمیگردد. مهمترین دلیل این حضور، مسئلهٔ نفت است. بعد از جنگ جهانی دوم که قدرت انگلستان رو به ضعف گذاشت، آمریکا کمکم اقتدار خود را افزایش داد و نظم آمریکایی را جایگزین صلح بریتانیایی ساخت. این نظم به دنبال مهار شوروی بود. به همین دلیل، آمریکا تلاش کرد با پیمان بغداد و سپس پیمان سنتو، مرز حائلی را در مقابل شوروی ایجاد کند؛ اگرچه با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، معادلات آمریکا برهم خورد.
آمریکا پس از جنگ سرد نیز اقداماتی را در خلیج فارس انجام داد؛ از قبیل: ایجاد مانع برای جلوگیری از شکلگیری هژمونی منطقهای رقیب؛ دشمنسازی در جهت توجیه سیاستهای خود در منطقه؛ حفظ امنیت انرژی و تشکیل شورای همکاری خلیج فارس برای کنترل ایران و استفاده از قدرت نظامی برای کسب قدرت اقتصادی و سیاسی در منطقه.
برای تحقق این اهداف، جنگ اول خلیج فارس شکل گرفت که نتیجه آن، سرنگونی حکومت صدام در عراق بود. البته اهداف سیاسی و اقتصادی مهم دیگری نیز دنبال میشد؛ مانند: کنترل منابع نفتی منطقه؛ ترمیم چهره تضعیفشده آمریکا در منطقه و در جهان؛ جلوگیری از شکلگیری یک ایران جدید؛ تسهیل حمایت از اسرائیل و ... .